این جا ایرانه پر از اتفاق های خوب و ....

این عکس و خودم از یکی از خیابون های مشهد گرفتم.

آخه من چه جوری برم اون طرف؟؟؟؟؟

دسترسی به این دوتا خط عابرکلی پیاده روی نیاز داشت.جلوی این دوتا خط عابر شهرداری (باهوش و محترم مشهد) اقدام به کاشت درخت و نهال و گل و گل کاری و اینا کرده بود.(دستشون درد نکنه)!!! 

سلام...!

سلام به تابستون...!

 به به سلام به این پنج روز تعطیلی...

سلام بر امتحان مبانی که بعد این پنج روز داریم...

یه عکس گذاشتم ادامه مطلب حال و روز...

هیشکی امتحاناشو نیفته...

اینم یه عکس که خودم خیلی دوسش دارم...

و مسلما من این عکس و نگرفتم...!!!

یاد تموم خنده های زنگ ادبیات، یاد وقتی که معلممون دست به گچ میشدن تا نقاشی بکشن!!!، یاد تموم اون لحظه هایی که میخواستیم سر روی میز بذاریم اما معلممون نمیذاشتن(آی حرص میخوردیم)، یاد غلط های املایی و تلفظیمون من جمله مِنَتی که یکی از بچه ها خوند: مُنتَنی montani ...

یادش به خیر...

یاد تمام زنگ های ادبیات و زبان فارسی به خیر...

یاد همه چیز به خیر حتی غرغرهامون...

سلااااااااام...

اینم بوم نقاشیخطم...

خوشگله مگه نه؟؟؟؟!!!!!....

سلام ادامه مطلب عکس ....

سلام اینم کارایی که از اول سال تا حالا انجام دادم...

ادامه مطلب

یک سال درس مبانی باتموم شب بیداری ها و سختی هاش ، با جوهرو مقوا گلاسه اش تا این اواخر رنگ و بوم هاش ، با کارای اجرایی که نفس نمی کشیدیم تا مبدا یه کم دستمون بلرزه و کارمون خراب شه تموم شد...

با تموم سه شنبه هایی که سر ریاضی و زبان فارسی خواب بودیم، با متلک های معلم ها(متلک هاشونو نگم بهتره!البته شوخی میکردن ها!!)با  تکلیف انجام ندادنامون همش تموم شد...

حالا ما موندیم و خاطرات روزای سه شنبه...

ما موندیم و یه دنیا خاطره با معلم خوب مبانیمون...

همه سال تو یه چشم به هم زدن تموم شد...

این جا طبیعت زیبای کردستانه...

سلااااام بالاخره کارامونو دادن البته دووباره چندروز دیگه میگیرن...

 این کار با تکنیک مونوپرینته...

ادامه مطلب